تهران؛ دیوارهای این شهر تا کجا دوام خواهد داشت؟

رویداد انتخابات از حیث عینیت نتایج آن غالبا زمینه مناسبی برای ارائه تحلیل رفتار و کنش انتخاب کنندگان را فراهم می کند. به نوعی فصل بعد از انتخابات فصل تحلیلگران اجتماعی و سیاسی است. در این بین رویداد 7 اسفند 94 نیز موضوع گفتگوها و تحلیل های متفاوتی بوده است.

گزاره های عینی و غیرقابل کتمان این رویداد در تهران گرایش عمده گروه های اجتماعی و مردم به انتخاب کل لیست اعلامی از سوی یکی از جریان های اصلی سیاسی است. نتیجه هم که تا اینجا آشکار است. لیست اصلاح طلبان در صدر 30 نفر قرار دارد و بلافاصله بعد از آن لیست اصولگرایان را مشاهد میکینم.

از همین الان قابل پیش بینی است که حجم انبوهی از تحلیل های دو گانه در خصوص رفتار انتخاباتی تهرانی ها را مشاهده خواهیم کرد؛ تحلیل اسطوره ای در خصوص طبقه متوسط تهرانی و تلقی از آن به عنوان عنصر پیش رو و مترقی ایران امروز در مقابل ایجاد هراس اخلاقی از سبک زندگی غربی و مدرن تهرانی ها و شکاف آن با کل کشور و نیز حاکمیت. آشکارا این  سنخ تحلیل ها مدت هاست که با تکیه بر عنصر فرهنگ و سبک زندگی فراخور رویدادهای دیگر هر از چند گاهی خود را نشان میدهند و دوگانه عمیق شدن شکاف تهران و کشور و یا مرکز و حاشیه را گوشزد میکنند.

این شکاف به نظر واقعی است و عملا زمینی برای دمیدن بر کارزارهای سیاسی و اعتقادی. پرسش اصلی که ذهن مرا به خود مشغول کرده آستانه تحمل این شهر برای این تمایز است.